من نیازی به ساحل ترکیه ندارم

فهرست مطالب:

تصویری: من نیازی به ساحل ترکیه ندارم

تصویری: من نیازی به ساحل ترکیه ندارم
تصویری: کتاب استانبول | سطح دوم | جلسه 13 2024, ممکن است
من نیازی به ساحل ترکیه ندارم
من نیازی به ساحل ترکیه ندارم
Anonim
من نیازی به ساحل ترکیه ندارم
من نیازی به ساحل ترکیه ندارم

هیچ خورشید بیگانه ای وجود ندارد ، در اینجا میخائیل ایساکوفسکی با وطن پرستی بیش از حد پیش رفت. خورشید بالای سرهای سیاره آبی ما یکی است. و در مورد سواحل ترکیه و آفریقا ، من با او موافقم. البته امروزه ، هنگامی که هر روسی می تواند جهان را با چشم خود بدون مشکلات غیر ضروری و توجه زیاد به شخص خود از گروه کوچکی از شهروندان "شایسته" ببیند ، ارزش ندارد خود را از چنین لذت شناختی محروم کنید. پس از همه ، فقط تجربه شخصی شما در انتخاب درست به شما کمک می کند. در پایان ، خالق ، با خلق انسان ، وسعت آب و زمین را کاملاً رایگان به او داد. و مرزها و جنگ ها برای این فضاهای باز توسط خود شخص اختراع شد

دسته گل از دوران کودکی

وقتی بچه بودم ، ما اقامتگاه تابستانی نداشتیم. پسر همسایه پس از دیدارهای روز یکشنبه با والدینش در باغ روستایی خود در شش هکتار زمین ، دسته گل های معمولی به من داد. در آن زمان به آنها داچا نمی گفتند. بوی گلها مانند بوی تخت گل در حیاط خانه ما نبود که خودمان از آن مراقبت می کردیم. طراوت و احساس آزادی در او بیشتر بود.

با نگاهی به همسایگان (یا ریشه های دهقانان خود را به یاد آوردند) ، پدر و مادرم تصمیم گرفتند 6 هکتار (که در آن زمان بیشتر نمی دادند) و سبزیجات ، گیاهان و یک تخت توت فرنگی کاشتند. به عنوان یک کودک بسیار خانگی ، دوست نداشتم به اردوهای پیشگام بروم. در واقع ، من فقط یک بار آنجا بودم ، اما احساس تنهایی و رها شدن در آنجا تا آخر عمر در حافظه من باقی ماند. بنابراین ، من از خرید جدید والدینم بسیار خوشحال بودم و آماده بودم تا صبح تا شب تخت ها را علف هرز کنم ، تا زمانی که آنها من را به اردوی پیشگامان نفرستند.

دومین آمدن به سرزمین کشور

بازگشت به روستا ، به زمین ، زمانی اتفاق افتاد که فرزندان خود بزرگ شدند و زمان آزاد بیشتری وجود داشت. حالا من خانه زشت خود را در روستا نه با ساحل ترکیه و نه با مالدیو عوض نمی کنم.

جوانان نظرات من را در مورد زمین به اشتراک نمی گذارند ، اما به صورت دوره ای با کباب و آبجو به مجالس شب در کنار آتش می آیند. در همان زمان ، چمن را می چسبانند تا حداقل بدون توپ زدن به مار ناخواسته به توالت بروند. گاهی اوقات چنین افعی های مشکی و زیرک وارد می شوند. آنها در روستا راحت هستند: از صد حیاط ، پانزده تا بیست درصد با پنجره ها و درهای تخته ای ، با باغ های سبزیجات پر از علف های هرز و گزنه ایستاده اند. حداکثر ده یارد در روستا زمستان گذرانده است. بقیه ساکنان تابستانی فصل هستند.

تصویر
تصویر

مزیت روستای ما موقعیت بن بست آن است. نزدیکترین روستا با اداره پست ، مدرسه ابتدایی و مغازه کوچک با ده کیلومتر یک جاده خاکی از هم جدا شده است ، در امتداد آن هر خودرویی از جاده های گل آلود عبور نخواهد کرد. و در طرف دیگر روستا کوههای سرزمین آلتای و رودخانه ای که در امتداد کوهها جاری است ، قرار دارند. بنابراین ، افراد "تصادفی" تقریباً هرگز به ما نمی آیند و اگر شخصی ظاهر شود ، بلافاصله از "خود" متمایز می شود.

با توجه به این موقعیت ، مردم روستا هنگام عزیمت به شهر درهای خود را قفل می کنند و کلید را درست آنجا "زیر فرش" قرار می دهند یا آن را در چارچوب ایوان آویزان می کنند. برای زمستان همه چیز به شهر برده نمی شود. آنها فقط تشک ، پتو ، بالش را روی میزها می گذارند تا موش ها در زمستان آسیبی نبینند. چنین است بهشت کمونیستی جداگانه در کشوری که رنج کشیده است.

آنچه روستا را به خود جلب می کند

امروزه سواحل ترکیه یک مقصد تعطیلات محبوب برای روس ها است.مردم برای شنا در دریا به آنجا می روند ، دوستان خود را با برنزه مفرغی غافلگیر می کنند ، با فرهنگی آشنا می شوند که برخلاف فرهنگ ما نیست ، مناظر آشنا از تصاویر کتاب های درسی و کتاب ها را مشاهده می کنند. آنها هفت یا چهارده روز می روند و سپس به خانه برمی گردند و می فهمند که هیچ چیز بهتر از "سقف خانه آنها" در این دنیا وجود ندارد.

تصویر
تصویر

اجازه دهید پشت بام خانه ها و "همه امکانات رفاهی" در حیاط ناخوشایند باشد. جاده پس از باران می لغزد و ماشین را به درون یک گودال می کشاند. اما هوای داچاها و روستاها چقدر دل انگیز است و وسعت آن بسیار زیاد و زیبا است.

توصیه شده: